تَب ِ سُرخ

.:. بسم الله النّور .:.
به تب های زیادی مبتلایم
اما هیچ کدام حریفم نیستند
نذر کرده ام یک روزی ،
برای یک تَب سُرخ بمیرم . . . برای تَب تو . . .

دلِ تو

پنجشنبه دی ۲۱ ۱۳۹۱

میان دوست داشتنی هایم ، جایگاه خاصی یافته این سرخ رنگِ دانه دانه

درست از همان لحظه ای که شنیدم که آن وقت ها

یک روزی ، تو ، دل‌ت ، انار خواسته ...



خیلی دوست داشتم این میوه‌ی خوش اقبال زبان می داشت و سخن می گفت

می خواستم حس آن لحظه اش را بدانم

آن لحظه که تو او را طلب کردی ...

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۲۱
تَب دار

نظرات (۱۰)

از تو شروع کردم

چون

همه چیز از تو شروع شده . . .


به به

چ شروع خوبی :)

همه چیز اینجا عالیه ....


+ مبارک باشه منزل جدید


پاسخ:
خیلی ممنون . لطف دارین مثل همیشه

نگاه شماست که عالیه :)
سلام. چقد خوبه اینجا... اسمش.. قالب... 
ان شاالله چرخش براتون بچرخه!!

+متن زیبا... یا فاطمه-سلام الله علیها-
پاسخ:
علیک سلام

سپاس فراوان از لطف نگاه شما

اینجا غریبه ایم . از رو دست شما خوبان نگاه میکنیم :)
انار ...
دانه های یاقوت به هم بسته ی تسبیح مادرم در پی هر
الله اکبر، سبحان الله، الحمدلله ...
پاسخ:
به فدای دانه دانه ی تسبیح ش ...
کاش اینجا همچنان به روز می شد...
پاسخ:
همچنان ؟

اینجا تازه راه افتاده

ان شاءلله بعد از این :)
دقیقا همون کامنت "کبریائی" رو دوباره از طرف من بخون
:)
مبارکــــ باشه
پاسخ:
مثل همیشه لطف داری عزیزم :)

اما سعی کن خودت باشی . تقلب ممنوع :دی

+ سپاس مجدد از "کبریائی"
ب تو چ :دی
مدیونی فُش بدی :دی
پاسخ:
:))))))
آخه دو تا پست بود ...
یکی دی ، یکی اسفند ...
جدیده هم که شد اردیبهشت
گویا قراره هر دو ماه یک بار...

ان شاء ا...
پاسخ:
بله درست میفرمایید

اما وبلاگ به طور رسمی توی همین اردیبهشت ماه معرفی و رونمایی شد

قبلش یک جورایی حالت آزمایشی داشت و حتی چند بار هم اسمش رو تغییر دادم تا به این اسم رسیدم

بازم ممنون از لطف شما :)
۳۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۵ خانم چادری
می خواستم حس آن لحظه اش را بدانم...

دلم گاهی با جملاتی، می ترکد...
بدجور...

قلمتون پر برکت
پاسخ:
این لحظه ها برای "همه" خیلی دعا کنید ...

+

سپاس فراوان از لطف نگاه تون ...

حرف‌هایی هست‌ برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی‌گوییم.. 
و حرف‌هایی هست برای نگفتن، حرف‌هایی که هرگز‌ سر‌ به ابتذال گفتن فرود نمی‌آورند. 
حرف‌های شگفت، زیبا و اهورایی همین‌هایند و سرمایه ماورایی هرکس به اندازه حرف‌هایی است که برای نگفتن دارد، 

حرف‌های بی‌تاب و طاقت‌فرسا، که هم‌چون زبانه‌های بی‌قرار آتش‌اند و کلماتش هر یک انفجاری را به بند کشیده‌اند؛ 
کلماتی که پاره‌های بودن آدمی‌اند. 
اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند، اگر یافتند، یافته می‌شوند و در صمیم وجدان او آرام می‌گیرند.. 
و اگر مخاطب خویش را نیافتند، نیستند.. 
و اگر او را گم کردند، روح را از درون به‌ آتش می‌کشند و دمادم، حریق‌های دهشتناک عذاب بر می‌افروزند. 

دکتر علی شریعتی

پاسخ:
حرف‌هایی هست‌ برای گفتن که اگر گوشی نبود ...

از چشم ها خارج می شوند ... بی صدا ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی